شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام‌هاي ارسالي

چراغ جادو
+ حال خوب يعني: اينجا ايران است به افق محرم نزديک ميشويم! بو کن، بوي بغض، بوي پيراهن مشکي، بوي فرياديا حسين! ربنا آتنا کربلا، واجعل مماتي في العاشورا، روحي لک الفدا يامولا کم کم شمارش روز ها به اتمام ميرسد. . . ديگـر نزديــک است؛ فـــــرياد بزنيم : اي اهل حرم مير و علمدار نيامد...سقاي حسين سيد و سالار نيامد...
اي اهل حرم مير و علمدار نيامد...
بيابان هم که باشي، "حسين" آبادت مي کند؛ درست مثل کربلا
+ امشب دلم بياد محرم گرفته است مضمون شعرهاي مراغم گرفته است يکبار هم نشد که بيايم حرم ولي هرشب دلم بياد شما دم گرفته است ...
+ مرا ندار تر از هر گــــدا بفرماييد به اين بهانه نگاهي به ما بفرماييد عزيـز فـاطمه نزديـک محــرم است اجـازه سفــر کــــربــلا بفرماييد اللهم الرزقنا کرب و بلا
+ ترسم از اين است که يک شب بخواهي به خوابم بيايي و من همچنان به يادت بيدار نشسته باشم ...
+ شعرخواندم که تورا ازسرخود اندازم توخودت شعرشدي در سرمن افتادي ....
+ اين شهر شهر قصه هاي مادر بزرگ نيست که زيبا و آرام باشد آسمانش را هرگز آبي نديده ام من از اينجا خواهم رفت و فرقي هم نمي کند که فانوسي داشته باشم يا نه کسي که مي گريزد از گم شدن نمي ترسد..
2-تنها
94/10/13
+ کنار پنجره خاطره هايت را ورق مي زنم... هرشب... عاقبت يا خاطره ها از دست مي روند يا من... باد که بيايد...
2-تنها
94/10/13
+ چمدان خاطرات را پشت سرم ميكشم... چيزى تا ايستگاه نمانده بليطى يك طرفه برايش خريدم... ميخواهم بارسيدن اولين قطار او رابه دورترين نقطه راهي كنم...
2-تنها
94/10/12
+ چه راحت روزها اظهار بي اعتنايي ميکنم اما شب که فرا مي رسد همه اش را با خود مي برد من مي مانم و تو...
2-تنها
94/10/12
+ عقربه ها را هل ميدهم شايد تكانى بخورند اما انگار... پاى من و لحظه را در زمان دار زده اند،،، لحظه هايي پر از خلأ و بى وزنى... جايي بين ماندن و رفتن...
2-تنها
94/10/12
+ غروب جمعه است و دلم بهانه ترا دارد چه غم انگيز است شرار هاي واپسين نفس هاي خورشيد بدون حضور دستانت
2-تنها
94/10/12
+ پلکهايم دلشوره مي گيرند وقتي ... در زمستاني ترين شب کوچه هاي سکوت را قدم ميزنيم....
+ چه بود زندگي تو اگر نبودي... خلباني كه بين آسمان و زمين... همه چيز از يادش رفته است... انباري خالي كه نيمه شبي نگهبانانش را كشته اند... پرنده اي كه سواد ترانه خواني نداشت... چه بود زندگي اگر تو نمي رسيدي؟...
2-تنها
94/10/9
+ نبودن هايت را کنج دلم پنهان مي کنم... همنجا که عاشقانه هايم مهر سکوت بر لب دارند... و ترسها را با خود به رختخواب ميبرم... همان جايي که هر شب با خيال تو و براي تو... با واژه ها شعر مي بافم و مثل زني بي خيال پشت گوش هايم مي اندازم ...
2-تنها
94/10/9
ساعت ویکتوریا
كلبه تنهايي فدا
رتبه 95
1 برگزیده
1366 دوست
محفلهای عمومی يا خصوصی جهت فعاليت متمرکز روی موضوعی خاص.
گروه های عضو
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله آذر ماه
vertical_align_top