http://v110.ir/salavat/ http://v110.ir/salavat/ فروردین 91 - کلبه تنهایی


















سفارش تبلیغ
صبا ویژن


کلبه تنهایی

السلام علیک ایتهاالصدیقة الشهیدة

و تنها خداست که می تواند تسلای دل علی (ع) باشد

مظلومیت آنچنان بر وجود تو سایه افکنده است که یادت،

بی‌اراده و ناگزیر، آتش بر خرمن وجود می‌افکند و

خاطره‌ات، بغض را در گلو می‌شکند.در آن خانه کوچک، رازی به وسعت تاریخ نهفته است.

چنان مظلومیتی بر آن خانه کوچک سایه افکنده و چنان زخمی بر آن جگر تاریخ نشسته است

که هیچ حادثه‌ای نمی‌تواند دل‌های شیعیان، طواف‌کنندگان آن حرم خداوند را مسرور کند. 

مهم این است که تو مظلوم بزرگ‌ترین جنایت تاریخ واقع گشته‌ای.

مهم این است که صبر لایتناهی خدا در جانکاه‌ترین

حادثه آفرینش در تو به تجلی نشسته است.

مسئله، اشک‌های علی است و لرزش گونه‌های علی به هنگام شستشوی پیکر مطهر تو.

مهم، گریه‌های دادخواه و اشک‌های ظلم‌برانداز توست

و سر بر دیوار نهادن علی و زار زدن علی.

آنچه جانسوز است، صبر توست در مصائب علی و صبر علی است در مصائب تو.

ماه حق دارد که گوشه اختفا را بر گریه اختیار کند و ستارگان چه کنند،

اگر سر بر شانه یکدیگر نگذارند و مصیبت را زبان نگیرند.

آن خانه نمی‌دانم آن شب به چه قدرتی بر پای ایستاده بود،

آن مدینه چه مدینه‌ای بود که چنین مصیبتی را تاب آورد و در هم نشکست،

آن چه خاکی بود که به خود جرأت داد، فاطمه را از علی جدا کند ؟

کسی که عزیزترین کس را در جامعه شهادت به خدا تقدیم می کند

دلخوش است که گاهی در کنار قبر او مینشیند

اما کسی که قبری برای عزیزش نمی شناسد بغضش را با خود

به کجا می تواند ببرد

ای عزیز دل پیامبر (ص) کجا می توان عقده

دل بگشاییم ،کجا گریه کنیم بر مصائب تو ؟

کجا اشک بریزیم بر مظلومیت تو .

کاش مولایمان مهدی (عج) به جهان چهره هویدا میکرد و با آمدنش

از ره لطف قبر مخفی شده ی شما را پیدا می کرد .




نوشته شده در چهارشنبه 91/1/30ساعت 11:2 عصر توسط یاس آبی| نظرات ( ) |

هیچ؛ شما را فراموش کرده ایم،لباس های خاکیتان را در میدان های مین و
لای سیم خاردارها رها کرده ایم خاطرات شما را با پلاک ها و سر بندهایتان
از یاد بردیم رمز حمله را فراموش کردیم عهدمان را با ولی شکستیم و دعای
عهد را فراموش کردیم زمان ندبه و سمات را گم کردیم شفع و وتر سحرمان
را فراموش کردیم شربت های شهادت را بر روی زمین ریختیم و به عکس
شهادت در راه خدا خندیدیم و بر تصاویر نورانیتان روی دیوار شهر، رنگ
غفلت پاشیدیم و پوستر تبلیغاتی نصب کردیم و دل به این دنیای تاریک بستیم.
جانباز را با زخم زبان تحویل گرفتیم و تاول شیمیایی را از یاد برده ایم و غیرت
ها را به بهای اندک به نامردان و نااهلان فروختیم...
عشق را به بازی گرفتیم و از خون هایتان به راحتی گذشتیم و چه بی شرمانه
گذشتیم. راستی تاوان و غرامت این همه گناه و فراموشی را چگونه باید
بپردازیم؟! چگونه در چشمان امام زمان (عج) و نائب بر حقشان امام خامنه ای
(حفظه الله) نگاه کنیم؟!
چگونه بر پیر جماران بگوییم که ما از انقلاب به درستی محافظت نکردیم؟!
با این همه بی عهدی چگونه شهدا از ما راضی باشند؟ در حالی که ما خون و
راه آن بزرگواران را پایمال کردیم.
هیچ با خود فکر کرده ایم که باید جواب حضرت زهرا سلام الله علیه و امام
حسین علیه السلام را بدهیم؟!
آیا ما پاسدار خوبی برای خون یاران امام حسین (ع) بوده ایم؟!
راستی علی در زمان ما یاور دارد یا که ...


نوشته شده در پنج شنبه 91/1/10ساعت 12:43 صبح توسط یاس آبی| نظرات ( ) |